ویدیو کلیپ
متن ترانه
My son is almost three
– پسرم تقريبا سه سالشه
He used to look just like his dad
– اون مثل پدرش بود
But right now he looks just like me
– اما الان مثل من به نظر مياد
And as far as I can see, the fruit I bear is sweet
– و تا جايي که من مي بينم ، ميوه اي که من مي خورم شيرين است
But the apple’s rolling real far from the tree
– اما سیب خیلی دور از درخت می چرخد
And falling down the hill so full of love and so carefree
– و از تپه پر از عشق و بي پروا افتادن
I wonder if the world will treat him any better than it treated me
– فکر کنم دنيا با اون بهتر از من رفتار کنه
But papa, don’t you preach
– اما بابا ، تو موعظه نميکني ؟
I tried to teach him every day that nothing good is free, but always should be
– من سعی کردم هر روز به او یاد دهم که هیچ چیز خوب رایگان نیست ، اما همیشه باید باشد
And with my roots above and all my branches down below
– و با ریشه های من در بالا و تمام شاخه های من در پایین
Please tell my boy I love him so
– لطفا به پسرم بگو که دوستش دارم
Please tell the world I have to grow before I go
– لطفا به دنيا بگو قبل از اينکه برم بايد رشد کنم
I just wanted you to know
– فقط ميخواستم بدوني
That I believe in magic and I believe in sin
– که من به جادو و گناه اعتقاد دارم
I still believe in Heaven, if they’ll never let me in
– من هنوز به بهشت اعتقاد دارم ، اگه اونا هرگز اجازه ندهن من وارد بشم
I started to believe in love the day I met my little twin
– من شروع کردم به باور به عشق روزي که دوقلوي کوچولوم رو ديدم
I think I might start tryin’ because I haven’t been
– فکر کنم بايد شروع کنم به تلاش کردن چون من
My Momma’s getting old
– مامانم داره پير ميشه
Well, it’s contagious and you’ll catch it like a cold
– خب ، مسری است و شما آن را مانند سرماخوردگی خواهید گرفت
She won’t admit it, but it’s something that I know
– اون قبول نميکنه ، ولي اين چيزيه که من ميدونم
‘Cause every year that passes for me passes her a hundredfold
– چون هر سالي که براي من ميگذره صد برابر اون ميگذره
Back in the day, my dad and I would share a laugh at all of her mistakes
– در آن روز ، من و پدرم به تمام اشتباهاتش می خندیدیم
But that alliance didn’t save me from her fate
– اما اون اتحاد منو از سرنوشتش نجات نداد
No, it didn’t, I’m still twenty-eight
– نه ، نشد ، من هنوز بیست و هشت سالمه
Became a single mom, just crushed under a rake
– مادر مجرد شد ، فقط زیر یک چنگک خرد شد
Of a child growing faster than I think that I can take
– از بچه اي که سريعتر از اوني که فکر مي کنم مي تونم تحمل کنم رشد مي کنه
I love him anyway
– به هر حال دوستش دارم
And I remind myself a time will come when he sees me turn grey
– و به خودم یادآوری می کنم زمانی خواهد آمد که او مرا خاکستری می بیند
And realize it’s too late, like I did with my mother
– و متوجه شدم که خیلی دیر شده ، مثل کاری که با مادرم کردم
So now I tell her to her face
– پس حالا به صورتش ميگم
With my roots above and all my branches down below
– با ریشه های من در بالا و تمام شاخه های من در پایین
Please tell my mom I love her so
– لطفا به مامانم بگو که دوستش دارم
Please tell the world I have to grow before I go
– لطفا به دنيا بگو قبل از اينکه برم بايد رشد کنم
I just wanted you to know
– فقط ميخواستم بدوني
That I believe in magic and I still believe in sin
– که من به جادو اعتقاد دارم و هنوز هم به گناه اعتقاد دارم
I still believe in Heaven, if they’ll never let me in
– من هنوز به بهشت اعتقاد دارم ، اگه اونا هرگز اجازه ندهن من وارد بشم
I started to believe in love the day I met my little twin
– من شروع کردم به باور به عشق روزي که دوقلوي کوچولوم رو ديدم
And I might start tryin’ because I haven’t been
– و ممکنه شروع کنم به تلاش کردن چون من
I haven’t been, da-da-da-da
– من نبودم ، دا دا دا دا
Da-da-da-da-la-la
– دا دا دا لا لا
Da-da-da-da-la-la
– دا دا دا لا لا
Da-da-da-da-la-la
– دا دا دا لا لا
I love him so
– خیلی دوستش دارم
